نویسنده: نجف لک زایی




 

بر پادشاه «واجب» است که از احوال لشکر و رعیت و دور و نزدیک و دوست و دشمن باخبر باشد. در غیر این صورت جریان امور از عدالت خارج شده، سرانجام موجب زوال دولت خواهد شد؛ زیرا اگر ظلمی واقع شود و جبران نشود، دوستان و دشمنان چنین گویند: فساد و دراز دستی که در امور مملکتی می شود یا پادشاه آن را می داند یا نمی داند، اگر می داند و «اصلاح» نمی کند و دست ظالمان را کوتاه نمی کند، پس او طرفدار ظلم است و در نتیجه ظالم و اگر نمی داند، پس غافل است و او را کفایت و کاردانی نیست. این تحلیل باعث جرأت دشمنان و منازعان پادشاهی می گردد. بر اساس همین ملاحظات، پادشاهان قدیم کسانی را به عنوان صاحب خبر و جاسوس برمی گزیدند تا اخبار و اوضاع مناطق مختلف را به پادشاه برسانند.
سبزواری برای این که شاه عباس دوم را به این مسأله بیشتر تشویق کند، در ادامه چنین آورده است:
و بعضی پادشاهان چندان در این باب می کوشیده اند که اگر کسی مرغی یا توبره ی کاهی به تعدی از زیردستی می گرفت از پانصد فرسنگ راه خبر به پادشاه می رسید و ظالم را تنبیه می نمود تا دیگران متنبه شوند و بدانند که پادشاه خبردار است.(1)
وی برای تبیین بهتر مسأله به نقل چند حکایت نیز پرداخته است.

انواع خبرگیری

1- علنی؛
2- مخفیانه؛
به نظر وی اگر پادشاه مأموران علنی برای کسب خبر نصب کند، کفایت نمی کند، بلکه حتماً باید مأموران مخفی هم داشته باشد که کسی آنان را نشناسد، به این ترتیب امید می رود که حقایق آن گونه که واقعاً هست، به وی منتقل شود.(2)

شرایط خبرگیران

خبرگیران باید دارای ویژگی های زیر باشند:
1- دین دار؛ 2- راست گفتار؛3- راست کردار؛4- مورد اعتماد؛ 5- عاقل؛6- توانا بر تشخیص حقیقت چیزها.
اگر خبرگیران دارای شرایط لازم نباشند و یا به اغراض دیگر آلوده باشند، «ضرر وجود ایشان بیش از نفع باشد و فایده بر خبرداری ایشان مترتب نشود، بلکه از آن فساد خیزد».(3)

پی نوشت ها :

1-روضه، قسم دوم، باب چهارم، فصل سوم.
2و3- همان.

منبع مقاله :
لک زایی، نجف، (1380)، اندیشه سیاسی محقّق سبزواری، قم: انتشارات بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه ی قم)، چاپ اول